گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد پانزدهم
[سوره الأعراف ( 7): آیات 199 تا 206 ] ....



ص : 351
اشاره
صفحه 164 از 181
خُ ذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ ( 199 ) وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ( 200 ) إِنَّ الَّذِینَ
اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ ( 201 ) وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ ( 202 ) وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ
( بِآیَۀٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَیْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یُوحی إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُديً وَ رَحْمَۀٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ( 203
وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ( 204 ) وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَۀً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ
( وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِینَ ( 205 ) إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ ( 206
، ص: 352
[سوره الأعراف ( 7): آیه 199 ] .... ص : 352
اشاره
( خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ ( 199
ترجمه و شرح .... ص : 352
خداوند متعال در این آیه شریفه به سه قسمت از وظائف رهبران و مبلغان را به صورت خطاب به پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و
سلم اشاره فرموده و دستور میدهد که در طرز رفتار با مردم سختگیر مباش و با آنها مدارا کن و بیش از آنچه قدرت دارند از آنها
مخواه و آنچه میسر است بگیر.
آیه در باره حسن سلوك با مردم و صرف نظر از ضرر و آزادي است که از دیگران چه بوسیله رفتار و یا گفتار به شخص میرسد تا
میتواند صرف نظر کند و نادیده بگیرد و آن را هضم نماید گر چه به نظر عقلا و اجتماع از حریف و خصم خود میتواند انتقام
بگیرد و یا در انتقام بگیرد و یا در مقام معارضه بر آید و در صورتی که خود به دیگري آزار رسانیده صرف نظر معنا ندارد بلکه
باید در مقام تدارك حق ستمدیده بر آید و از او درخواست عفو نماید و در مورد حقوق مالی نیز عفو و صرف نظر صدق نمیکند
بلکه ابراء و اسقاط گفته میشود.
و نیز آیه متضمن ارشاد و ترغیب دیگران به آداب و رسومی است که در نظر اجتماع پسندیده است و لازم نفوذ گفتار آن است که
خود به آداب و رسوم اجتماع ملتزم باشد و در رفتار و گفتار خود آنها را رعایت نماید و به کار ببرد و از جمله سیره و روش اهل
ایمان است که به رفتار ناسزاي مردم بیخرد و به گفتار هتک آمیز آنان توجه ننماید و نادیده بگیرد و از اعتراض أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 15 ، ص: 353
و سرزنش به آنها صرف نظر کند و اگر در مقام معارضه و یا دفاع از خود برآید ناگزیر است که با رفتار بیهوده و گفتار جاهلانه
اقدام نماید و پاسخ دهد. اینک میفرماید:
یا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم ما زاد از مخارج مردم را که پرداخت آن براي آنها دشوار نباشد بگیر یا بر آنها ببخشاي و عذر
آنها را بپذیر و در مواخذه بر آنها سخت مگیر و امر به معروف کن و مردم را به کرداري وادار کن که عقل آن را به پسندد و شرع
آن را مجاز و مباح کرده باشد و در نزد خردمندان زشت و قبیح نباشد و در عداد خصائل حمیده به شمار رود و از مردمان نادان
کناره کن و چون بر آنها حجت تمام و اقامه شد و از قبول آنها مأیوس شدي به مجادله مپرداز تا قدرت محفوظ بماند جز نسبت به
صفحه 165 از 181
کسانی که در باره آنها امر به قتال شده است. از این آیه مستفاد میگردد:
علماء و مصادر امور و اشخاص باید در برابر اذیت مشرکین و اعتراض معاندین و گناه عاصیان صبر و حوصله نمایند و گذشت را
شعار خود سازند اشخاصی را که بر اثر ارتکاب اعمال قبیحه گرفتار میشوند بخشیده از تقصیرات آنها در گذرند باشد که خداوند
متعال سبب ساز شده به راه راست هدایتشان کند و نیز در برابر جهال باید صبر نمود و به عمل بد آنها سزاي بد نداد گذشت و
نیکوتر از قصاص و عمل به مثل است که به تدریج فساد و بدي ریشه کن گردد.
(199)
، ص: 354
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 354
تو فرا از عفوشان گیر از ادب گر کلایی بر تو گویند از غضب
یا بگیر آسانی اندر کارها شاق تا ناید بکس کردارها
یا زکوة از اغنیاء بر رفق گیر هم ده از مهر و شفقت بر فقیر
از خذ العفو آن رسول بیقرین جست وقت پرستش از روح الأمین
رفت و پرسید آندم از علّام غیب گفت پس آن رسول پاك جیب
عفو کن بر آن که بین ز او ستم هم عطا بر آنکه ماندت از نعم
از عطا یعنی نمودت ناامید هم بر آن پیوند کو از تو برید
امر کن بر قول و فعلی کان نکوست نزد عقل و شرع بس ممدوح اوست
روز نادانان بگردان گر رسد بر تو ز ایشان رنجی از جهل و حسد
، ص: 355
روز جاهل گر بگردانی به ره میشوي با وي مقابل در سفر
اندر اخلاق است این آیت تمام گر که باشی آگه از سرّ کلام
نیست جاهلتر ز نفس فتنه جو پس بود نیک ار کنی اعراض از او
او تو را ساعی است بر نقص و شرور بر خلاف خلق نیکو در امور
هست مروي چونکه این آیت نزول یافت از حق در نیاز آمد رسول
گفت یا رب شاید این کز یک سبب آنکه مستول شود بر من غضب
(199)
، ص: 356
[سوره الأعراف ( 7): آیه 200 ] .... ص : 356
اشاره
صفحه 166 از 181
( وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ( 200
ترجمه و شرح .... ص : 356
خداوند متعال در این آیه کریمه بیان فرموده: اگر از رفتار ناپسند جاهلان و از گفتار زشت و هتک آمیز آنان خطر و زیانی به تو
متوجه شود به آفریدگار پناهنده شو و به ساحت کبریائی و گذار و نام او را به زبان و قلب خود به یادآور تا قلب تو سکونت و
آرامش یابد و غضب و خشم خود را فرو نشان تا از خطري ایمن گردي؟
بدیهی است از شیطان بطور مستقیم رفتار و یا گفتاري سر نمیزند و زیانی از وي بدون واسطه به کسی متوجه نمیشود بلکه غرض
رفتار و گفتار افراد مبتذل و فرو مایه است در اثر اینکه شیطان بر روان خاطرات آنان احاطه نموده رفتار آنان مثالی اهریمن و سخنان
آن طنین شیطانی است که از حلقوم افراد مبتذل به گوش میرسد در این لحظات حساس نظر اهل ایمان را به ساحت آفریدگار
جلب میکند که غضب خود را فرو نشانند زیرا خطر خشم درونی فزونتر و ضرر آن از هر لحاظ بیشتر از ضرر رفتار جاهلان است
که به وي رو آورده در این حال اگر به آفریدگار قادر توکل کنند و به وي واگذارند بطور حتم به وعده خود وفاء نموده به وي
سکینت قلب و آرامش خاطر دهد و از هر گونه خطر او را کفایت خواهد نمود. زیرا او سخن شما را میشنود و از اسرار درونت
آگاه و از وسوسههاي شیاطین باخبر است.
اینک میفرماید: ، ص: 357
و اگر از شیطان وسوسههاي به تو و تو را از آنچه امر شده است باز دارد به خدا پناه ببر و از نام او مدد بخواه که تو را پناه دهد و از
شرّ شیطان تو را حفظ کند و مصون بدارد زیرا او شنونده هر دعاء و درخواستی است و داناي به هر قصد و نیّتی است آنچه را به
زبان از او بخواهی میشود و آنچه در دل از او مسئلت کنی میداند.
از این آیه مستفاد میگردد: انسان باید در برابر وسوسه شیطان و ارتکاب قبالح به خدا پناه برد.
(200)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 357
آمد امّا انیز عنک در زمان که ز شیطان گر رسد نزغی عیان
منع رأفت تا نماید از تو او بر کسی کز وي رسد رنجی به تو
فاستعذ باللّه یعنی بر پناه پس تو از انگشت نزعش بر اله
بشنود حق استعاذه بندگان هم بداند چاره دیو از نهان
(200)
، ص: 358
[سوره الأعراف ( 7): آیه 201 ] .... ص : 358
اشاره
صفحه 167 از 181
( إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ ( 201
ترجمه و شرح .... ص : 358
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان فرموده: یاد عظمت آفریدگار و توجه ساحت ربوبی نشانه و شعار اهل ایمان و تقوي است اگر
شیطان به قلب آنان نیرنگ و فتنهاي القاء نماید در خاطر آنان خلجان کند آفریدگار را به یاد خواهند آورد آنگاه متوجه خطر
نیرنگ گشته به یاد عظمت کبریائی خشم خود را فرو مینشانند آفریدگار نیز آنان را سکنت قلب و آرامش خاطر دهد و از خطر و
آسیب ایمن فرماید. اینک میفرماید:
کسانی که تقوي اختیار کردند و از خدا ترسانند و از نافرمانی خدا گریزانند و وقایه نفس از معاصی مینمایند چون وسوسهاي از
شیطان با آنها تماس پیدا کند و شیطان در پیرامون آنها دور بزند خدا را به یاد بیاورند و آنچه را خدا براي پرهیزکاران وعده فرموده
و آنچه را براي بزهکاران وعید قرار داده است متذکر میشوند و از اطاعت شیطان اجتناب کردن ترك معصیت مینمایند و سبب
این تذکر به مواقع خطا و مکاید شیطان بینا هستند و چشم دلشان باز است و بلافاصله طریق حق و طریق خیر را میبینند و به آن رو
میکنند بنابراین مؤمن کامل و متقی قوي الأیمان مانند بدن سالم و صحیح است که میکروبهاي امراض داخل آن نمیشوند و اگر
داخل شوند به نیروي بنیه قوي میمیرند همچنین است حال آن دلها که وساوس شیطانی ، ص:
359
داخل او نمیشود و اگر هم داخل شود متذکر گشته و آن را از خود میراند.
خلاصه افراد متقی هنگام وسوسه شیطان متوجه خداوند متعال گشته و از گناه و بدي حذر میکنند زیرا اعتقاد به توحید و توجه به
خدا انسان را از وسوسه شیطان و ارتکاب معاصی نگه میدارد.
(201)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 359
آنکسان کز شرك و عصیانند دور وز خدا ترسند در کل امور
پس چو شیطانشان کند مس در طواف دورشان گیرد چو خصم اندر مصاف
طائف از طیف است مشتق در مقال و آن فرود آوردن است اندر خیال
یا که از طوف است آن را اشتقاق میکند یعنی احاطه در سیاق
مر خدا را آن زمان آرند یاد پس ببینند آنچه خیر است و سداد
(201)
، ص: 360
[سوره الأعراف ( 7): آیه 202 ] .... ص : 360
اشاره
صفحه 168 از 181
( وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ ( 202
ترجمه و شرح .... ص : 360
خداوند متعال در این آیه مبارکه میفرماید: شیطان نیروي پلیدي است پیوسته همّت خود را میگمارد که با خاطرات افراد مبتذل و
هم کیش خود از بشر تماس بگیرد و از هر سو به خاطر آنان نیرنگ القاء نماید و بوسیله آنها در اجتماعات بشر فتنه انگیزد و در
زندگی آنان خلل وارد آورد و لحظهاي از القاء فتنه در اجتماعات مسلمانان دریغ نخواهد نمود و در اثر ارتباط مستقیمی که شیطان
با اندیشه هر یک از بیگانگان دارد به هیئت جمع تعبیر نموده و او را هم کیش و بیگانگان را برادر یکدیگر معرفی نموده است.
اینک میفرماید: و برادران شیاطین یعنی نادانهائی که ترس از خدا و نافرمانی او ندارند و از شرك و کفر پروائی نمینمایند
دستخوش شیطانهاي جن هستند و آنها را به گمراهی و ضلالت میکشانند و بر اثم و عدوان آنها را کمک و یاري میدهند و در
راهزنی آنها و جلوه دادن گناه به نظر آنها و افزودن بر معاصی آنها کوتاه نمیآیند و قصور نمینمایند. از این آیه مستفاد میگردد:
شیطان از اشخاص غیر متّقی و گناهکار دست بر نمیدارد تا آنان را در ضلالت بیندازد بطوري که نتوانند خود را از گرداب معاصی
نجات دهند لذا باید شیطان و رفقاي شیطان صفت را از خود دور ساخت و از اعمال منتسب شیطان دوري نمود.
(202)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 360
و آنکه اخوان شیاطینند هم نیست زان وسواسشان پرهیز و غم
دیو ایشان را کشد در گمرهی نیستشان ز اضلال آنها کوتهی
(202)
، ص: 361
[سوره الأعراف ( 7): آیه 203 ] .... ص : 361
اشاره
( وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَۀٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَیْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یُوحی إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُديً وَ رَحْمَۀٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ( 203
ترجمه و شرح .... ص : 361
خداوند متعال در این آیه کریمه میفرماید: بتپرستان از نظر استهزاء پیوسته معجزاتی از تو درخواست میکنند مانند اینکه از زمین
چشمهاي پدید آوري که آب از آن جوشش داشته فوران کند به اعتراض گویند دلائلی را که خواستهایم ارائه ننمودهاي پس آنچه
از وحی آسمانی که دعوي مینمائی مقرون به دلیل نبوده و از آفریدگار تو نیست.
صفحه 169 از 181
خداوند متعال در این آیه شریفه به رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور میدهد در پاسخ تکذیب و اعتراض بتپرستان
بگو ارائه معجزة از شئون خلقت و آفرینش است و اختصاص به ساحت آفریدگار دارد و از قدرت من خارج است و وظیفه من فقط
دعوت جامعه بشر و تبلیغ است که آنچه را آفریدگار بر من نازل و امر فرموده از آن پیروي نموده و به مردم اعلام نمایم. اینک
قرآن که آیات بسیار و معجزه آسا است آفریدگار بر من نازل نموده و دسترس عموم نهادهام وسیله بینائی دل و بصیرت قلب و سبب
تعلیم و تربیت سلسله بشر میباشد و انتظام زندگی اجتماعات بشري بر آن استوار است و آیات آن دلایل آشکاري است که سبب
شناسائی حق و حقیقت است حق را از باطل جدا مینماید و واقع و حقیقت را به شهود میرساند و در محور حقایق أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 15 ، ص: 362
اعتقادي و مواد اخلاقی و وظایف عملی دور میزند و انسانی را به مرتبه کامل از ایمان و فضیلت و به حدّ شهود و بصیرت و عین
الیقین میرساند.
بناگذاري مکتب قرآن و اجراي برنامه آن در اجتماعات سبب نشر رحمت و اعتقاد به اصول توحید و انتظام زندگی اهل ایمان
میباشد و اختلاف تأثیر و ظهور آیات قرآنی از نظر اختلاف قابلیت و تفکّر دانشجویان مکتب قرآن و پیروان برنامه آن است. اینک
میفرماید:
و چون آیت و معجزهاي که به میل آنها و به اقتراح و دلخواه آنها باشد براي آنها نیاوري مثلا بخواهند که فلان مرده را زنده کنی تا
با ما سخن گوید و تصدیق دعوت تو را نماید گویند چرا تو این معجزه و آیت را که ما خواهانیم مانند سایر آیات از پیش خود
اختیار نمیکنی که از پروردگار خودت بخواهی که تو را به آن تأیید کند؟ بگو به آنها یا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم من فقط
پیروي از آن چیزي میکنم که از جانب پروردگارم به من وحی میشود و من از طرف خودم آیاتی نمیآورم و نمیتوانم از پیش
خود چیزي بگویم فقط خدا است که بر حسب مصالح آیاتی میفرستد یا معجزهاي بدست من اظهار مینماید و بر حسب اقتراح
خلق هم نیست و من هم از وحی تجاوزي نمیتوانم کرد این قرآن دلایل ظاهر و حجج واضحه و براهین باهره ساطعهاي از جانب
پروردگار شماست که هر کس را به امور دینی او بینا و بصیر میسازد و بصائر یعنی موجبات بصیرتی از طرف حق تعالی است و
براي دلها نوري است که حق را به آن میبینند و راه صواب را به آن ادراك میکنند و به علاوه راهنما و مرشد و وسیله رحمتی
است لکن براي مردمی که به مبدأ و معاد یعنی به خدا و سراي دیگر و روز جزا ایمان بیاورند و لذا کسی که به آن ایمان آورد و
حافظ آن باشد و به آن حکومت کند چنین کسی در فلاح و نجاح است نه غیر او.
(203)
، ص: 363
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 363
همچو از قرآن نیاري آیتی کافران را در مقام حجتی
می بگویندت بنافی از چه رو آیه از نزد خود در گفتگو
چون فراهم ناوري از افتري زا سخنها که به هم بافی فرا
گو جز این نبود که میباشم ز پی در میان خود ز ما یوحی الیّ
پیروي یعنی کنم آن را که وحی میشود از رب من در امر و نهی
هست حجتهاي باهر این کتاب که به آن مرئی شود راه صواب
صفحه 170 از 181
بر شما آمد فرود از ربّتان مؤمنان را رهبر است و رحمت آن
(203)
، ص: 364
[سوره الأعراف ( 7): آیه 204 ] .... ص : 364
اشاره
( وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ( 204
ترجمه و شرح .... ص : 364
خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: وقتی که قرآن خوانده میشود گوش فرا دهید و سکوت نمائید و در باره هدایت و
دلائلی که در آن است تدبر و دقّت نمائید و تردیدي نیست که هر کس راجع به قرآن تدبّر و اندیشه نماید و از آن پند و اندرز
گیرد سزاوار رحمت و خشنودي خدا خواهد بود و در صورت عدم رعایت احترام در امنتظام وزیدن نسیم روح افزا نباید بود. اینک
میفرماید: و هنگامی که قرآن خوانده و تلاوت میشود آن را گوش بدهید و با ادب و با قصد شنیدن با سکون و خشوع ساکت
باشید امید است که مورد رحمت خداوند قرار بگیرید زیرا سخن خدا را به ادب و حسن استماع نمیشنوند مگر بندگان با اخلاص
خدا که در دلهایشان نور ایمان و یقین باشد و اما دنیا طلبانی که دلهاشان خالی از نور ایمان است موقع شنیدن قرآن هرگز ساکت
نیستند و مشغول صحبت دنیائی با یکدیگراند و این آیه را امر عمومی و کلّی است خواه قرآن در بین نماز خوانده شود یا در خطبه و
غیر آن و واقعا براي مسلمان سزاوار و شایسته نیست که خدا حرف بزند و او گوش ندهد ولی رفیق و همنشین و همسایهاش صحبت
کند و او گوش دهد.
(204)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 364
هم شود چون خوانده قرآن در نماز بشنوند آن را به سمع امتیاز
همچنین باشید در سمعش خموش رحم کرده مر شوید از راه گوش
(204)
، ص: 365
شأن نزول .... ص : 365
عبد اللّه بن مسعود گوید: علت نزول آیه چنین است که در ابتداء شرع مسلمین در حین خواندن نماز به یکدیگر سلام گفتن را جایز
صفحه 171 از 181
میدانستند سپس این آیه نازل گردید و از این موضوع جلوگیري به عمل آمد.
ابو هریره گوید: علت نازل شدن این آیه چنین بوده که مردم در حین خواندن نماز سخن میگفتند سپس این آیه نازل شد و سخن
گفتن موقع نماز حرام گردید.
ابن زهري گوید: در باره مردي از انصار آمد که چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در میان نماز آیهاي از آیات قرآن را
میخواند او نیز با صداي بلند همان آیه را تکرار میکرد و خداوند این آیه را فرستاد او و دیگران را از این کار منع فرمود تا در نماز
خاموش باشند و گوش به قرائت امام جماعت نمایند.
باز ابو هریره گوید: جماعتی در نماز به رسول خدا اقتداء نموده بودند و آیات را به صداي بلند میخواندند خداوند این آیه را
فرستاد.
کلبی گوید: در هنگام نماز وقتی آیات عذاب ذکر میشد جزع و زاري میکردند و خداوند این آیه را فرستاد.
قتاده گوید: این آیه بدین سبب نازل گردید که هنگام نماز سخن میگفتند و از یکدیگر میپرسیدند که چند رکعت خواندهاند. و
بیشتر اهل علم برآنند که منظور آیه استماع و سکوت هنگام نماز است و متفقاند که استماع قرآن جز در میان نماز در اوقات دیگر
واجب نخواهد بود. ، ص: 366
سعید بن مسیّب گوید: که خداوند در قرآن از قول مشرکین و کفار آیه 26 سوره فصّلت که میفرماید: وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا
لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ یعنی کسانی که کافر بودند گفتند به این قرآن گوش ندهید و سخنان لغو و باطل در آن القاء نمائید.
سعید بن جبیر و عمرو دینار و زید بن اسلم و قسم بن یحمد شهر بن حوشف و مسلم بن کبار گویند که مربوط به خطبه نماز جمعه
است که در وقت خواندن خطبه از طرف امام بر سایرین واجب است که گوش فرا دارند اگر چه اعتقادي به وجوب سکوت در
هنگام قرائت قرآن چنانکه مجاهد و عطا گفتهاند قولی شاذّ به نظر میآید. تفاسیر روض الجنان و جامع البیان نیز این موضوع را ذکر
کردهاند.
شیخ بزرگوار ما نیز برخی از موارد فوق را متذکّر شدهاند ولی به عنوان شأن نزول ذکر ننموده است.
، ص: 367
[سوره الأعراف ( 7): آیه 205 ] .... ص : 367
اشاره
( وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَۀً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِینَ ( 205
ترجمه و شرح .... ص : 367
خداوند متعال در این آیه شریفه به پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور میدهد که پروردگارت را در دل خود از روي
تضرّع و خوف یاد کن و این کار را همواره صبحگاهان و شامگاهان تکرار کن و هرگز از غافلان و بیخبران از یاد خدا مباش، زیرا
غفلت نیز حالت روانی ضد تذکّر و به یاد خدا بودن است و همانطور که به یاد خدا بودن بهترین صفات روانی و کمال ارتباط
معنوي روح با حریم کبریائی و پذیرش نفحات و افاضات پی در پی و خلود در سعادت است همچنین غفلت از ساحت آفریدگار
صفحه 172 از 181
ناسپاسی و پسترین رذائل نفسانی و خلود در شقاوت و محرومیت از هر نعمت است و هر یک از آن دو حالت ضدّ یکدیگر و داراي
مراتب بیشمار است. اینک میفرماید:
و به یاد آور پروردگار خود را و ذکر او کن در پیش خویشتن و ذکر خفی قلبی با حالت ذلّت و ضراعت و خضوع و استکانت بدون
صداي بلند یعنی ذکر در وقت بامداد و پسین است یعنی صبح قبل از طلوع آفتاب و عصر قبل از غروب آفتاب و بر حذر باش اي
مسلمان از اینکه از جمله غفلت کنندگان از ذکر خدا باشی و از غافلان مباش و ما بقی روز براي کار و تحصیل روزي است هر چند
در آن حال هم از یاد حق غافل نشاید بود.
(205)
، ص: 368
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 368
یاد کن پروردگارت را به دل از ره زاري و خشیت متصل
پستتر ز آواز جهر و آشکار هم نداند ز سر که ناید استوار
بل میان جهر و سرّ کان مختفی است نزد اهل معرفت ذکر خفی است
از زبان قلب باید خواندنش هم نمودن نقش بر لوح از فنش
نام حق را نقش دل کن صبح و شام اینست ذکر و فکر عارف بر مدام
می مباش از غافلان در زندگی نیست شرط بنده غیر از بندگی
(205)
، ص: 369
[سوره الأعراف ( 7): آیه 206 ] .... ص : 369
اشاره
( إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ ( 206
ترجمه و شرح .... ص : 369
خداوند متعال در این آیه مبارکه میفرماید: در حقیقت کسانی که نزد پروردگار تو صاحب مرتبه بزرگند هیچگاه از عبادت او تکبر
نمیورزند و همواره تسبیح او میگویند و ذات پاکش را از آنچه شایسته مقام او نیست منزّه میشمارند و در پیشگاه او سجده
میکنند.
شرف مرد بجود است و کرامت بسجود هر که این هر دو ندارد عدمش به ز وجود
اینک میفرماید: و بدانکه آن کسانی که نزد پروردگار تو هستند یعنی فرشتگان مقرب که قرب شرافت و مکانت دارند نه قرب
صفحه 173 از 181
مکانی و مسافت از پرستش او کبر نمیورزند و گردن نمیکشند و او را تسبیح میکنند یعنی او را از آنچه لایق او نیست تنزیه
میکنند و براي او سجده و کرنش مینمایند و پیشانی به خاك میسایند.
(206)
، ص: 370
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 370
آنکسانکه نزد آن پروردگار از مکانت نزمکان دارند باز
یعنی آنها کاهل قرب و عزّتند ساکنان درگاه حضرتند
از پرستش نیست استکبارشان جمله تنزیه ویست از کارشان
سجده او را به تعظیم و ثبات میکنند آن واصلان جمع ذات
سجده را گفتیم چبود پیش از این گر بیادت باشد آن شرح متین
اصل آن از قید هستی رستن است دل به آزادي به حق بر بستن است
بایدم در سجده شکر اهتمام سوره اعراف گشت اکنون تمام
(206)
، ص: 371
شأن نزول .... ص : 371
سبب نزول آیه چنین بود قریش به رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم گفتند: رحمن کیست که تو ما را به سجده کردن او فرمان
میدهی این آیه در جواب آنان نازل گردید. این آیه نخستین آیه سجده قرآن است که بنا به عقیده ما سجده مستجبّه بوده و واجب
نیست اگر چه در این باره بین فقهاء اختلاف عقیده وجود دارد.
، ص: 372
توضیحات .... ص : 372
قوله تعالی: خُذِ الْعَفْوَ آیه تاکید در باره حسن سلوك با مردم و صرف نظر از ضرر و آزادي است که از دیگران چه بوسیله رفتار و یا
گفتار به شخص میرسد تا میتواند صرف نظر کند و نادیده بگیرد و آن را هضم نمایند گر چه به نظر عقلاء و اجتماع از حریف و
خصم خود میتواند انتقام بگیرد و یا در مقام معارضه درآید.
از جمله نصایح ارشاد و ترغیب دیگران به آداب و رسومی است که در نظر اجتماع پسندیده است و لازم نفوذ گفتاري آن است که
خود به آداب و رسوم اجتماع ملتزم باشد و در دنیا رفتار و گفتار خود آنها را رعایت نماید و بکار ببرد.
از جمله سیره و روش اهل ایمان آن است که به رفتار ناسزاي مردم بیخرد و به گفتار هتک آمیز آنان توجه ننماید و نادیده بگیرد و
از اعتراض و سرزنش به آنها صرف نظر کند و اگر در مقام معارضه و یا دفاع از خود بر آید ناگزیر است که با رفتار بیهوده و گفتار
جاهلانه اقدام نماید و پاسخ دهد.
قوله تعالی: وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِ تُوا آیه در بیان رجحان و استجاب شنیدن قرائت آیات و توجه به کلمات و تفکر در
صفحه 174 از 181
آنها است از نظر اینکه به تمام معنا و حقیقت وسیله بصیرت قلب و هدایت روان و نشر رحمت است و سخنانی است با آفریدگار و
نفحات رحمت پیوسته از هر سو وزیدن گرفته و به قدر ظرفیت و نیروي تفکر و ، ص: 373
پذیرش مورد روان و روح بخش است.
قوله تعالی: فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا در وقت مأموریت سکوت براي شنونده بین مفسرین اختلاف است:
1) به قولی از ابن عباس و ابن مسعود و ابن جبیر و سعید بن مسیّب و مجاهد و زهري و روایتی که از ابی جعفر علیه السّلام شده )
است این سکوت و استماع مخصوص به نماز جماعت است در صورتی که قرائت امام را بشنوند و گفتهاند که مسلمانان صدر اسلام
در نمازشان حرف میزدند و بعضی به بعض دیگر سلام میکردند و چون کسی وارد میشد و به آنها میگفت: چقدر از نماز
خوانده شده جواب او را میدادند لذا از آن نهی شدند و مأمور به استماع گشتند.
2) و به قولی از عطا و عمرو بن دینار و زید بن اسلم انصات و استماع نسبت به خطبه امام در نماز جمعه است. )
3) به قولی از حسن و جماعتی از مفسرین مربوط به جماعت و خطبه جمعه هر دو است، شیخ ابو جعفر قدّس اللّه روحه گفته است )
که اقوي از اقوال همان قول اوّل است زیرا حالی که انصات براي قرائت قرآن واجب باشد جز حال قرائت قرآن بوسیله امام در نماز
جماعت نیست که بر مأموم سکونت و استماع واجب است و در خارج از نماز سکوت و استماع واجب نیست.
از ابی عبد اللّه علیه السّلام مروي است که فرمود: سکوت براي شنیدن قرآن در حین نماز واجب است و در غیر نماز مستحبّ است.
گفتهاند آیه فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِ تُوا جایز است به این نحو تفسیر شود که اعملوا بما فیه و لا تجاوزا زیرا معنی اینکه گویند سمیع اللّه
دعائک یعنی: ، ص: 374
اجاب اللّه و دعائک لأن اللّه سمیع علیم.
جبائی گفته این آیه در ابتداي تبلیغ نازل گردید تا مردم قرآن را بیاموزند یا فهم کنند.
احمد بن حنبل گفته: أجمعت الأمۀ علی انّها نزلت فی الصلوة یعنی اجماع امت بر این است که این آیه در باره سکوت و استماع
قرائت قرآن در نماز است.
قوله تعالی: وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَ َ ض رُّعاً وَ خِیفَۀً ذکر و تذکّر عبارت از یاد آوري توجه قلبی و ضد غفلت و فراموشی است از
جمله نشانه ایمان به اصول توحید و به صفات کامله احدیت توجه قلبی به ساحت آفریدگار است و ممکن بطور حالت و خطور قلب
باشد و یا بطور ملکه و صفت و ظاهر از کلمه فی نفسک تذکر روانی و یاد قلبی بطور سفت است به اینکه روان ظرف تذکر و یاد
آفریدگار باشد و مراد از تذکر و به یاد آفریدگار بودن حصول صورت و یا مفهوم در ذهن نیست و هر چه فرض و تصور شود
شایسته ساحت قدس او نیست و سبب تحدید و نقض میشود آفریدگار منزّه از حدّ و نقص است بلکه مراد از تذکر و به یاد خدا
بودن عبارت از سنخ دیگري از توجه روانی بدون فکر و صورت ذهن است و عبارت از رابطه ذاتی و آفرینش است که بشر به
آفریدگار دارد و این سنخ توجه غیر از اعتقاد و توجه به ساحت او از طریق فکر و دلیل است بلکه توجه بطور شهود روانی و عین
تعلّق و حاجت است.
قوله تعالی: وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ قید سلبی است اگر تذکر و یاد صفات آفریدگار و سپاس از به زبان و به گفتار
است نباید صدا از متعارف بلندتر باشد و مراد از غدو و آصال ، ص: 375
فرایض پنجگانه صبح و پسین و شام است که در خواند قرائت نباید افراط نمود و صدا را از متعارف زیاد بلند کرد.
قوله تعالی: وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِینَ گر چه طبع بشر آمیخته به غفلت و فراموشی است ولی نباید حالت بیخبري از غرض خلقت خود
و غفلت از منعم آنچنان بر روان انسان احاطه بیابد که در روز و شب لحظههائی چند به خود نیایند و از فیوضات محروم گشته مانند
بیگانگان از فضیلت و سعادت بیبهره گردند.
صفحه 175 از 181
قوله تعالی: بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ صبح و شام هنگام فراغت قلب است و کنایه از مراقبت و انتظار آن است که قلب به غفلت و بیخبري
خوي نگیرد و از هر تحولی که در جهان بیند به تدبیر متقن آفریدگار بیندیشد و در آن تفکر کند که غرض از نظام پهناور و
تحولات پی در پی آن همانا یاد آوري بشر است که هر حرکت و تحوّل نهایت پذیر و مثالی از کوچ و رحیل است.
آیه گذشته در باره توجه قلبی و به یاد خدا بودن است که یگانه وسیله تقرب و روح تعلّق و ایمان همانا انقیاد اعتقادي و جوارحی
است بر طبق انقیاد تکوینی به اینکه هرگز در مقام تمرّد و مخالفت برنیایند. ساحت کبریائی منزّه از نقص و جسمانیت است و مراد
حضور وجودي و انقیاد ارادي و تقویت به اوست که زوال پذیر نخواهد بود آفریدگار به همه موجودات احاطه قیومیۀ دارد و نسبت
قرب و بعد او به آفریدهها مفهوم ندارد و مراد از جمله الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ فرشتگان مقرب که انقیاد وجودي دارند و وسائط اجراي
تدبیر آفریدگار در جهانند تمرّد و عصیان در باره آنان از نظر تکلیف مفهوم ندارد همچنین پیامبران ارواح قدسی برگزیدگان از
، ص: 376
سلسله بشر و وسائط تعلیم و تربیت جامعه بشرند تمرّد و عصیان نیز در باره آنان تحقق ناپذیر است. و جمله لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ
مبنی بر تنزیه مقام پیامبران و فرشتگان مقرّب است که با شهود عظمت ساحت کبریائی و نیز از نظر مذلت وجودي خود هرگز در
مقام خود ستائی و تمرّد نخواهد بر آمد بلکه پیوسته شعار آنان انقیاد است طبق انقیاد تکوینی آنان بدین جهت نسبت به ساحت
کبریائی اظهار وجود و غرور نخواهند نمود و جمله و یُسَ بِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ جمله حال و به هیئت مضارع تعبیر شده دلالت بر
صفت و استمرار دارد و تسبیح عبارت از تنزیه ذات و صفات آفریدگار از امکان و نیز تنزیه افعال و آثار او از نقص است که بطور
اختیار صادر شود. و نیز هر موجودي در اثر ارتباطی که به سایر موجودات براي رفع نقص و حاجت خود دارد دلالت مینماید به
اینکه آفریدگار همان نقص را در حد وجودي آن نهاده و آن را پدید آورده و پیوسته همه شئون آن تدبیر مینماید و بسوي کمال
سوق میدهد.
از این آیه مستفاد میگردد: که تسبیح و حمد پروردگار لازم و منطق وجودي هر آفریدهاي است و نظر به اینکه صحنه هستی فعل
اطلاقی و عرش آفریدگار است از عوالم و نشئات امکان را فراگرفته ناگزیر داراي مراتب و درجات بیشمار و سلسله مرتبط و منتظم
و پیوسته به هم خواهد بود بر این اساس لازم وجود یعنی تسبیح و حمد آفریدگار نیز در پرتو وجود داراي مراتب و قدر و منزلت و
لرزش بیشمار خواهد بود. قوام تسبیح و حمد پروردگار بر دو رکن استوار است: ( 1) بهرهاي از وجود که شعاعی از حریم و تدبیر
ربوبی است برخوردار شده حدّ وجودي خود را بیابد که عین رابط و حاجت است. ( 2) همان معنا را که یافته به وجود خود آن را
اظهار و ، ص: 377
اعلام نماید پس تسبیح و حمد پروردگار در مراتب وجود ساري و جاري است و در وجود هر آفریدهاي نهفته است و ثناي
آفریدگار بر طبق مراتب وجود صحنه امکان را فرا گرفته و اعلی مرتبه آن تسبیح و حمد پیامبران و ارواح قدسی است که آفریدگار
علم به اسماء و صفات را به آنان افاضه فرموده و تعلیم و تربیت سلسله بشر را به عهده آنان نهاده است. و مفاد جمله وَ لَهُ یَسْجُدُونَ
حصر است از جمله آثار عظمت کبریائی و حسن تدبیر در نظام امکان ارواح قدسی پیامبران و فرشتگان است که در اثر طهارت
ذاتی شئون وجودي آنان عبودیت محض است و بخصوص رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نخستین نقطه امکن و اوصیاء نظر
به اینکه برنامه توحید و شعار عبودیت بوسیله برنامه قرآن به کمال رسیده هنگام اداء فرایض و نوافل به سجده که مثالی کامل از
عبودیت و رکن نماز است اشتغال میورزند.
، ص: 378
روایات .... ص : 378
صفحه 176 از 181
1) شیخ مفید در کتاب مجالس بسند خود از احمد بن عیسی علوي روایت کرده گفت: خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه )
السّلام بودم فرمود: اگر کسی براي عرض حاجتی بسوي من آید من براي بر آوردند حاجات او سبقت گرفته و تسریع میکنم از
ترس آنکه مبادا صاحب حاجت مستغنی شود اي مردم به مکارم اخلاق در دار دنیا توجه داشته باشید که خداوند آنها را در سه
کلمه از قرآن جمع فرموده و میفرماید: خُ ذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ یعنی صله کن با کسی که قطع صله با تو
نموده و عفو کن از کسی که در حق تو ستم واداشته و عطا کن به کسی که تو را از حق خود محروم داشته است سپس بیان
میفرماید راه تقوي و پرهیزکاري اگر شیطان آنه را وسوسه کند به قولش و إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ یعنی چون
و اگر به یاد آورد شیطان « اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم » شیطان در تو وسوسه پدید آورد به خدا پناه ببر که او شنوا و داناست و بگو
معصیتی را و مردم را وادار به معصیت نماید آنها باید متذکر خدا بشوند که در آن هنگام بینائی پیدا خواهند نمود.
2) عیاشی در ذیل آیه إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: مراد )
آن است که وقتی بندهاي تصمیم به ارتکاب گناهی بگیرد همین که به یاد خدا افتاده و متذکر شود از براي خاطر خداوند آن گناه
را بجا نیاورد و ترك تصمیم به عمل را بنماید این روایت را کافی نیز نقل کرده است. ، ص:
379
3) از پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت شده فرمودند: )
هیچ یک از شما نیست مگر اینکه محققا قرینی از جن (مراد شیطان است) بر او موکّل است، عرض کردند: بر تو هم اي رسول خدا؟
فرمود: بلی، بر من هم الّا اینکه خدا مرا بر او کمک فرموده و او اسلام آورده و تسلیم من شده است.
4) عیاشی در ذیل آیه وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ از ابن ابی یعفور روایت کرده گفت از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال کردم: شخصی )
قرائت قرآن میکند آیا واجب است بر کسی که میشنود سکوت کند و گوش بدهد؟
فرمود: بلی، اگر حضور تو قرائت کند واجب است گوش دهی و ساکت باشی تا قرائت تمام شود و اصحاب ما امامیۀ این حدیث را
در نماز معتبر میدانند و میگویند وارد شده در خصوص نماز هر گاه اقتداء با ما میکنند واجب است که گوش دهند به قرائت
حمد و سوره امام.
5) در کافی ذیل آیه وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَ َ ض رُّعاً وَ خِیفَۀً از حسین بن مختار روایت کرده گفت از امام جعفر صادق علیه )
السّلام معنی آیه را سؤال کردم فرمود: میگوئی در شب این کلمات را لا اله الّا اللّه وحده لا شریک له و له الحمد یحیی و یمیت و
یمیت و یحیی و هو علی کل شی قدیر. عرض کردم: جمله بیدك الخیر بگویم؟ فرمود: همانطوري که دستور میدهم بگو و نیز ده
مرتبه این کلمات را بخوان اعوذ باللّه السمیع العلیم من همزات الشیاطین و اعوذ بک ربّ ان یحضرونی ان اللّه هو السمیع العلیم
هنگام طلوع و غروب آفتاب ده مرتبه بخوان.
6) ابن بابویه در کتاب فقیه در ذیل آیه وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: اگر )
اقتداء به او ، ص: 380
مینمودي حمد و سوره را قرائت مکن و به قرائت امام گوش بده و در دو رکعت اخیر از نمازهاي چهار رکعتی هم قرائت مخوان
زیرا آنها تابع دو رکعت اول میباشد و این روایت را شیخ و عیاشی نقل نمودهاند.
7) از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت شده بهترین اعمال روانی و جوارحی و پاکیزهترین رفتار به یاد خدا بودن است )
من همنشین و هم سخن کسانی هستم که به یاد من بسر برند و سرگرم سپاس من باشند. « انا جلیس من ذکرنی » : آفریدگار فرمود
8) کافی در ذیل آیه وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَ َ ض رُّعاً وَ خِیفَۀً از صادقین علیهما السّلام روایت کرده فرمودند: نمینویسند فرشتگان )
چیزي را مگر آنکه شنیده شود به نفس خویش و این آیه را تلاوت نموده فرمودند ثواب ذکر را بنده از نظر اهمیت و بزرگی آن
صفحه 177 از 181
نزد خداوند تبارك تعالی نمیداند این حدیث را عیاشی نیز روایت کرده است.
9) از ابی عبد الله علیه السّلام مروي است که فرمودند: سکوت براي شنیدن قرآن در حین نماز واجب است و در غیر نماز مستحب )
است.
10 ) عیاشی به اسناد خود از أبی کهمش از ابی عبد الله علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: ابن کوّا در پشت سر امیر المؤمنین )
علیه السّلام خواند: لئن اشرکت لیحبطّن عملک و لتکونّن من الخاسرین امیر المؤمنین علیه السّلام سکوت فرمود.
11 ) از عبد اللّه بن یعفور از ابی عبد الله علیه السّلام روایت شده است که گفت به آن حضرت عرض کردم: مردي قرائت قرآن )
میکند آیا بر من واجب است که ساکت شوم و استماع کنم؟ فرمود: بلی، چون نزد تو قرآن خوانده شود بر تو انصات و استماع
واجب است.
، ص: 381
تجزیه و ترکیب .... ص : 381
قوله تعالی: وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَ َ ض رُّعاً وَ خِیفَۀً وَ دُونَ الجهر کلمه تضرّعا و خیفۀ مصدرهایی هستند که جایگزین صفت شده و
حال میباشند براي فاعل کلمه فاستمعوا.
کلمه دون الجهر عطف است بر تضرعا و خیفۀ یعنی غیر رافعین اصواتکم و دو کلمه بالغدّو و الآصال متلّق به کلمه اذکر میباشند.
، ص: 382
یک شعر از دیوان مؤلف که پنجاه دو سال قبل سروده شده: .... ص : 382
تو مگو سرّ دلت را در جهان با هیچ کس همدم و محرم مشو اي نوجوان با هیچ کس
نقره گر خواهی اندر دهر گردي چون طلا گوش دارد رو مشو هر سو روان با هیچ کس
حاجت از خواهی زمران جهان حاجت طلب می مگو در دهر بانو دولتان با هیچ کس
دوره آخر زمان شد آخر هر کار بین تو مرو با فتنه آخرمان با هیچ کس
علم و دانش از خداوند جهان بنما طلب علم بحر خود مخواه از عالمان با هیچ کس
کاملان را دست آور تا گردي کامران کی تو گردي کامران از جاهلان با هیچ کس
رو ادیبانه سخن گو در مجالس متصل تا بگوئی نکته را با نکته دان به هیچ کس